یه دفترچه خاطرات عمومی

ساخت وبلاگ

مینویسم که بمونه 

به شدت دچار استرس و حال بد شدم یه اشتباهیی کردم که امیدوارم به خیر بگذره فقط برام دعا کنین

یه دفترچه خاطرات عمومی...
ما را در سایت یه دفترچه خاطرات عمومی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7mylifetimenotesd بازدید : 24 تاريخ : يکشنبه 5 اسفند 1397 ساعت: 10:57

یه دفترچه خاطرات عمومییه لیوان چا یه دفترچه خاطرات عمومی...ادامه مطلب
ما را در سایت یه دفترچه خاطرات عمومی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7mylifetimenotesd بازدید : 35 تاريخ : يکشنبه 5 اسفند 1397 ساعت: 10:57

با اینکه بعد رفتنش کل گوشیم فرمت ک یه دفترچه خاطرات عمومی...ادامه مطلب
ما را در سایت یه دفترچه خاطرات عمومی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7mylifetimenotesd بازدید : 27 تاريخ : يکشنبه 5 اسفند 1397 ساعت: 10:57

پیجش تو اینستاگرام و تلگرام  بلاک کردم دیگه هیچ ارتباطی باهاش ندارم خیلی اتفاقی تو پیج یه دوست مشترک یه عکس ازش کنار اکیپ دوستاش تو وین دیدم خیلی ریختم بهم خیلی.... یهو تو یه حرکت انتحاری کل پیج دوستا یه دفترچه خاطرات عمومی...ادامه مطلب
ما را در سایت یه دفترچه خاطرات عمومی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7mylifetimenotesd بازدید : 37 تاريخ : پنجشنبه 4 بهمن 1397 ساعت: 7:46

تو راه رفتن به شرکت رفتم و برای همه ی بچه ها کافی و دونات گرفتم کنار هم بخوریم کلی حس خوبی بهم داد  رفتم باشگاه و بعدشم استخر به سرم زد برم یه تغییری به مدل موهام و رنگش بدم تو یه اقدام عجیب رفتم موها یه دفترچه خاطرات عمومی...ادامه مطلب
ما را در سایت یه دفترچه خاطرات عمومی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7mylifetimenotesd بازدید : 32 تاريخ : پنجشنبه 4 بهمن 1397 ساعت: 7:46

خیلی جدی وسط مهمونی به ی نوشیدنی دعوتم کرد و پیشنهاد س***داد  البته نه با این صراحت ولی مطمئن بودم چیزی جز این تو ذهن مریض طرف نیست در حالی که سعی میکردم‌ جبهه نگیرم خیلی محترمانه و با جملات کوتاه پیش یه دفترچه خاطرات عمومی...ادامه مطلب
ما را در سایت یه دفترچه خاطرات عمومی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7mylifetimenotesd بازدید : 26 تاريخ : پنجشنبه 4 بهمن 1397 ساعت: 7:46

وقتی کیوان به من پیشنهاد اشنایی داد تو منجلاب کامل بود  از کشیدن سیگار و خوردن الکل تا دختر بازی و....نمونه یه پسر بد!یادمه بعدا راجع به اون موقع ها بهم گفت وقتی بهت پیشنهاد دادم فقط میخواستم به خودم ثابت کنم هر دختری میشه به دست اورد که بالطبع من گفتم نه و شش ماه گذشت...اون موقع من راجع به گذشته ی کیوان چیزی نمیدونستم بعدا خودش بهم گفت شیوه زندگیش چه طور بوده و دنبال تغییره بهم حق انتخاب داد همون یه دفترچه خاطرات عمومی...ادامه مطلب
ما را در سایت یه دفترچه خاطرات عمومی دنبال می کنید

برچسب : گذشته,ادما,ایندشون, نویسنده : 7mylifetimenotesd بازدید : 36 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1396 ساعت: 4:13

و شد انچه باید میشد....

تلاش ها به ثمر نشست و بهترین دانشگاه ایران قبول شدم .

امروز از اون روزایی بود که حسابی حس خوشبختی داشتم.

البته استرسم پابرجاست به شدت چاق شدم کلا هروقت تو استرسم پرخوری عصبی دارم یا همون بلومیا باید نزدیک به ۱۲کیلو کم کنم :(

یه دفترچه خاطرات عمومی...
ما را در سایت یه دفترچه خاطرات عمومی دنبال می کنید

برچسب : نتایج,ارشد, نویسنده : 7mylifetimenotesd بازدید : 30 تاريخ : جمعه 24 شهريور 1396 ساعت: 10:49

همیشه عاشق اولین ها بودم همیشه اولین تجربه ها تکرار نشدنی هستن و به شدت پر استرس. امروز برای اولین بار میخوام در کلاس گروهی به کودکان درس بدم کمی تا اندکی مضطربم چون همیشه با بزرگسال ها و نوجوان ها کار کردم ولی خب خواستم خودمو به چالش بکشم. امیدوارم در نهایت همه چی به خوبی و خوشی پیش بره  برای اولین بار وارد دانشگاهی شدم که ارشد قراره اونجا درس بخونم به قدری پر از ذوق بودم که حد نداشت بودن در دانش یه دفترچه خاطرات عمومی...ادامه مطلب
ما را در سایت یه دفترچه خاطرات عمومی دنبال می کنید

برچسب : اولین, نویسنده : 7mylifetimenotesd بازدید : 28 تاريخ : جمعه 24 شهريور 1396 ساعت: 10:49

یه دفترچه خاطرات عمومی

یه لیوان چایی خوشرنگ با هل و دارچین میریزم وروبه روی کامپیوتر اتاقم تمام دغدغه ها و دل مشغولی هامو به رشته ی تحریر درمیارم اینجا منم با تمام خصیصه های خوب و بدم به قلمروی من خوش اومدین

یه دفترچه خاطرات عمومی...
ما را در سایت یه دفترچه خاطرات عمومی دنبال می کنید

برچسب : اتیش,سوزی, نویسنده : 7mylifetimenotesd بازدید : 26 تاريخ : جمعه 24 شهريور 1396 ساعت: 10:49